مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.

  کد مطلب:46105 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:23

ديدگاه ماترياليستها در مورد شناخت چيست؟
آنان كه حقيقت را نسبي ميدانند، و حقيقت را به طور مطلق انكار ميكنند ميگويند: حقيقت عبارت است از نتيجه حاصل از مجموع برخورد قواي ذهني با جهان خارج، مثلاً هنگامي كه حواس انسان با خارج تماس برقرار ميكند، خارج روي حواس اثر ميگذارد، و حواس ما نيز نسبت به اثر وارد از خارج، عكس العمل نشان ميدهد، نتيجه حاصل از تأثير خارج و واكنش خواص، همان حقيقت است به شكل «تز» و «آنتي تز» و «سنتز».
نوري از جسم بر ميخيزد و وارد چشم ميشود، چشم ما تنها اثر پذير نيست بلكه اثر بخش نيز هست، چشم در مجموع شرائطي كه با خارج دارد روي پديده اثر ميگذارد، مجموع حاصل از اين دو برخورد كه معلول برخورد عالم عين با عالم ذهن است، حقيقت است.
وقتي به آنان گفته ميشود كه ممكن است يك شيئ را دو نفر، به دو كيفيت ببينند، مثلاً آدم مبتلا به بيماري «يرقان» به خاطر بيماري دستگاه چشم، اشياء را زرد، و آدم سالم اشياء را به رنگ خود ببيند در پاسخ ميگويند هر دو حقيقت است، حقيقت براي فرد نخست همان زردي است و براي فرد دوّم رنگ خود شيئ است.
وقتي به آنان گفته ميشود كه ممكن است ما يك شيئ را به دو صورت احساس كنيم، مثلاً هرگاه يك دست خود را در ميان آب گرم و دست ديگر را در ميان آب سرد بگذاريم و بعداً هر دو دست را در ميان آب ملايم قرار دهيم با يك دست احساس سردي، با دست ديگر احساس گرمي خواهيم كرد، در پاسخ ميگويند: هر دو حقيقت است.
بنابراين، حقيقت (معرفت صحيح) ملاك خاصي ندارد، و اين همان مطلق انديشي است بلكه حقيقت نسبت به شرائط درك اشخاص، مختلف ميباشد. همان دوستي كه در شرايط خاصي او را فرد نيك و در شرايط ديگر او بد تلقي كرديم هر دو حقيقت است در آن شرايط حقيقت، خوب بودن او بود و در شرايط ديگر، حقيقت نقطه مقابل آن است. اشياء، يك واقعيت مسلّم و محدودي ندارند، كه ما دريافت ذهني خود را بآن بسنجيم، بلكه حقيقت با اختلاف شرايط كه مايه اختلاف دركها و احساس ميگردد، خود نيز مختلف ميباشد.
امروز ميگويند بايد انديشه مطلق بودن اشياء را به دور ريخت و همه چيز را به صورت نسبي انديشيد. براي بطليموس حقيقت همان بود كه ميانديشيد و نحوه آفرينش جهان را تصور ميكرد، و براي گاليله و ديگران حقيقت همان بود كه انديشيدند، و هر تصوري نسبت به شرايط خود، حقيقت است.
اگر روزگاري ميگفتند عناصر چهار تا است و امروز ميگويند، صد و خوردهاي است، هر دو حقيقت است، زيرا نتيجه شرايط نخست، جز دريافت نخست و نتيجه شرايط ديگر، جز دريافت دومي چيزي نيست.
اگر گروهي ميگويند خدا هست و برخي او را انكار ميكنند هر دو حقيقت است، زيرا دريافت هر كسي با شرايط درك خود متناسب ميباشد و هر شرايطي جز همان درك، چيز ديگري را ايجاب نميكند، مثلاً شرايط گروه نخست ايجاب ميكند كه معتقد به وجود خدا، باشند و شرايط افراد ديگر جز نفي آن، چيزي را ايجاب نميكند.
اين همان نظريه ماترياليستهاي معاصر است كه از اين راه همه چيز را توجيه ميكنند.

: آية الله جعفر سبحاني
شناخت در فلسفة اسلامي

مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.